سجده گاه بندگی هایم..

*;';پروازتاپروانگی;';*

در روزگاری که خنده مردم از زمین خوردن توست برخیز تا بگریند!!

سجده گاه بندگی هایم..

 

سجاده ای پهن بود


رو به پنجره ای که باز بود


پنجره ای که آسمان را در قاب داشت


آسمانی که سیاه بود


و ستاره ها را در آغوشش می فشرد


ستاره هایی که چشمک می زدند رو


به تنهایی اتاق !
اتاقی که من بودم


و سجاده


و پنجره !
 اتاقی که بوی یاس نمی داد


اما بوی یاس پنجره را مست می کرد !


سر بر سجده گاه بندگی هایم می گذارم


اشک امان کلمه را می برد


حرفی نمی ماند برای گفتن


مگر اشک خود دنیای حرف نیست؟


اشک ها دریای کلماتن


کلماتی که جنس دل دارند


و سکوت و اشک تنها راه بیانشان !


کاش میشد تا ابد سر برندارم


چرا کاش های بندگی ام کال مانده اند؟


دلم


بوی یاس می خواهد


پنجره رو به اسمان می خندد !


باد عطر یاس را در مشامم


می پراکند !


.

 



ℒℴνℯ**پروانگی**ℒℴνℯ

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ یک شنبه 1 آبان 1391برچسب:,

] [ 17:17 ] [ *..رضوانه..* ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه